همیشه عشق...

کائنات بر پایهء عشق بنا شده. خدا عشق است و عشق همه چیز... هرگاه عشق را در زندگی جاری کنیم،شاهد معجزه حضور خداوند خواهیم بود...

همیشه عشق...

کائنات بر پایهء عشق بنا شده. خدا عشق است و عشق همه چیز... هرگاه عشق را در زندگی جاری کنیم،شاهد معجزه حضور خداوند خواهیم بود...

..آرزوی روح..

 

 

آنچه روح به دنبال آن است، 

احساسِ عشق عمیق و قلبی است

این هدف و آرزوی روح است 

روح در پی احساس است

برخلاف عقاید عموم، 

احساس تجربه کردنیست 

روح به دنبال تجربه کردن است 

و 

 عالی ترین احساس 

تجربهء وحدت با ذات یگانهء پروردگار است 

  

 

 

 

 

نظرات 44 + ارسال نظر
vahideh پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 10:08 http://vahideh-love.blogfa.com

سلام خوبی خوش حالم که هم نظریم موافق تبادل لینک کنیم من لینکت کردم تو هم منو با اسم vahideh stars لینک کن

سلام خانومی
منم خوشحالم ولی واسه مطلب من یا مطلب خودت عزیزم؟
چرا که نه؟
لینک شدی

کیانا جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 13:16 http://for-every-one.persianblog.ir

بسی درست است!!

بسی تشکر و ممنون و مرسی عزیزم

بهزاد جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 23:05

سلام بر تو ای آجی خوووووبم
آجییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
کجایی؟چیطوری تو؟خوبی؟ خوشی؟
خیلی دووووووست دارم آجی جون
این کامنت و برا داداش کوچیکت ترجمه میکنی؟
داش یادم میرفتا
((بووووووووووس))

سلام بر تو داداشـــــــی غیب شدهء یهو ظاهر شده
جوووووووووووووووووونم؟
همین جام!
خوبم،خداروشکر!
از احوال پرسی های شما!
خوشم هستم!
عزییییییییییییییییزمـــــــــــی
منم دوستت دارم شیطونک
شما بزرگی آقا!
ترجمه؟!
توضیح بیشتر بفرمیو!
بوووووووووووووووس
بوووووووووووووووس
بوووووووووووووووس
چیه خب دلم تنگ شده بود!

روانشناس شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 20:22 http://www.shadkami.blogsky.com

یوووووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووو

وحیدییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

جیگوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووویی بلا

دوســــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارمـــــــــــــــــــــــــــــ

یوووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووووو

پروییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین

ناناســــــــــــــــــــــــــی جوووووووووووووووووونی

منم دووووووووووووووووووووووست دارممممممم

روانشناس شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 20:25 http://www.shadkami.blogsky.com

چــــــــــــــــــــــــه پست خوشدیلی
یه جور خفن ناکی موافقم باهات که نمیدونم چجوری
همچین با تک تک سلول هام
کلا از وبلاگ تو عشق و نور مباره
همین جوری انرژی مثبت پاچیده میشه به در و دیوار
وای ببین 2 تا هم اسم پیدا کردی
من میام نظرا رو میخونم فکر میکنم خودت واسه خودت نظر گذاشتی
وای که دلم تنگ شده بود

میســـــــــــــی
قربون "خفن ناکت"
منم با تو موافقم
ووووووووووووووییییییی
ممنونم ناناســـــــی من
هوووووووووووووووووووووم
همچین دارم هم اسمام رو میجذبم که نگو!
چی باحال!!
آخه منم همین حس بهم دست میده!!
انگار خودم واسه خودم نوشتم!

منم دلم برات تنگ شده بود خفن!

روانشناس شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 20:28 http://www.shadkami.blogsky.com

خوبی وحیده جونی؟؟/
دوباره سرحالم
میام پیش تو انرژیم شصت برابر میشه
دیگه داداش بهزادت هم که مذوق فرمودن من و
با کیک و کادو
خاله جووووووووووووووووون مرسی
کلا امروز حسابی مذوق شدم

خوووووووبم،تو میایی بهتر هم میشم
خدارو شکر
ای بابا!!
باید شونصد برابر بشه،نه شصت برابر!
ناسلامتی وحیده ای گفتن ، پروینی گفتن ، رفاقتی گفتن!!
عزیییییز منه این داداشــــــــی
دستش طلا!
خدا رو شکر که این همه بهتری
زودی بیایی ها!!
نری حاجی حاجی مکه!!

روانشناس شنبه 2 اردیبهشت 1391 ساعت 20:29 http://www.shadkami.blogsky.com















بهزاد یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 10:12



بهزاد یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 10:16

آجی
سلاااااااااااااااااااام
میگم چقد اینجا وحیده هست
حسودیم شد
بهزاد نداریم؟

خو توضیح بیشتر یعنی من نفهمیدم چی نوشتی
خنگم
آجی
آجی وحیده
آجیییییییییییییییییییییییییییی
برو درستو بخون
ای بهزاد

سسسسسسسسلااااااااامممممم بر داداشــــــــــــــــی
هووووووووووووووووووووم!
قراره یه لشکر "وحیده" جمع کنم!
تو هم بشین قانون جذبت رو به کار بنداز، وبت پر "بهزاد" میشه!!
اوهوی!
به داداش من توهین نکنا!!

اصل مطلب،برمیگرده به تجربه کردن.
تجربه کردن غذای روحه.
پس سعی کن جلوی تجربه های زیبای زندگیت رو نگیری!
بدو برو سر انتگرالت ببینم!

مرغ عشق معین یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 10:23 http://www.yardeli.blogfa.com




چقدر زیبا بود دلم یه با یه حال خوشی میگیره اینجور وقتا
یه دلتنگی دوست داشتنی


چیطوری مامی شوهری؟
خوبی؟
عزییییییییییییییزم

چون حقیقته!
و روحت اینو درک میکنه

زهرا یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 11:39 http://kolbe-asheghi.mihanblog.com

خیلی زیبا بود افرین

لطف داری
خیلی ممنون از حضورت

ستاره پرداز یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 16:04

سلام خواهر گل
خوبی؟چه خبراااااااااا؟
تولد؟؟؟؟؟؟
هه هه هه هه.....
ما کادومون رودادیم فبل فبلنااااااااااا
لطف داری ماهم دلمون تنگولیده میشه
ما همیشه به یاد هستیماآجیییییییییییی
همیشه بهت سر میزنم اما نمیدونم چرا ردی از خود نمیذارم
راستی خیلی عالی بود این پست
آرزوی شادی برات دارم آجییییییییییی
موفق باشی

سلام داداش عزیز
من خوبم،شما چطوری؟
بله تولد!
منتظرت شدیم،ولی نیومدی!
خیلی ممنون داداشییییی
چرا؟!
خب یه رد بذار ما هم خوشحال میشیم!
مرسی
من هم برات آرزوی بهترین ها رو دارم داداشیییی..
در پناه خدا

شلیر یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 17:41

سلام بر وحیده جون ما
کم پیدایی نیسی
چه خبرا؟؟؟


سلاممم عزیزممم
چطوری؟
ای بابا!
ما که هستیم، شما دیر دیر میایی
سلامتی و ذوق مرگ شدن های زیاد!
تو چه میکنی؟ خوش میگذره؟

نونوچه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:09 http://nonoche.blogsky.com

افل بگمممممممممممممممممم سک سک که دلم واست ترکیده بود بس که تو نبودی ... بس که من نبودم

منم ســــــــــــــک ســــــــــــــک!!
دل منم ترکولیده بود برات
اینو خوب اومدی!

نونوچه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:11 http://nonoche.blogsky.com

آخجون نظراتت همچنان فرتی فرتیههههههههه
فرتی!!! هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

هووووووووووووووووووم!
جهت رفاه حال دوستان عزیز ، تا اطلاع ثانوی ، نظرات فرتی فرتی میباشد!!

نونوچه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:13 http://nonoche.blogsky.com


بگذار بگویند خسیسم

من دوستت دارم هایم را الکی خرج نمیکنم جز برای مهربانی خودت

یووووووووووووهوووووووووووووووو!
چی قشنگ

نونوچه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:15 http://nonoche.blogsky.com

خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد
و رمز جدول چنین بود:
دوستم بدار

نههههههههههه
ای ناقلا!
بهت نگم هم ، از رمز جدول کشفش میکنی؟

نونوچه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:15 http://nonoche.blogsky.com

این رو بخوون بخندی:

لذتی که در غیبت کردن هست در تعریف و تمجید نیست !

(جاریِ زنِ دکتر شریعتی)

خیلیییییییییی باحال بوووووووود
جاریِ زنِ دکتر شریعتی؟؟؟

نونوچه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:17 http://nonoche.blogsky.com

اگه مثل من تنهایید..

اگه مثل من بیکارید ..

اگه مثل من دارید ..

یه قرص جوشان بندازید تو تنگ ماهی قرمزا ، اونا هم براتون هلیکوپتری میزنن ..!

اون بالا که سه تا شکلک گذاشتم یه حرف بیتلبیتی بود ... بوقش کردم

دم نونوچه جونی گرم!
اگر تو هم بوقش نمیکردی ، خودم شیپورش میکردم!!

نونوچه یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 20:18 http://nonoche.blogsky.com

افتادی تو خط وحیده جمع کنی؟!

من نیفتادم تو خط اونا!
اونا افتادن تو خط من!
اگه بدونی چه حالی میده!!

ستاره پرداز چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 00:35

سلام خواهر گل
می خوام براتون یه هدیه بدم
http://www.procreo.jp/labo/flower_garden.swf
موس بکش

سلام بر داداش خودم
خیلی ممنونم ازت
خیلی خیلی جالب بود

بهزاد چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 17:33


آجیییی جون سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خوبی؟
چایی داری بخورم
برات داستانک آوردم فک چونم تکراریه
یک بنده خدایی، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردی و ساحل طلایى انداخت و گفت :
- خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟
ناگاه، ابرى سیاه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت :
- چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت :
- اى خداى کریم ! از تو مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !
از جانب خداى متعال ندا آمد که :
- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم، اما، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که باید فرمان دهم تا فرشتگانم روى اقیانوس آرام را آسفالت کنند ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ من همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم، اما، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى ؟
مرد، مدتى به فکر فرو رفت، آنگاه گفت :
- اى خداى من! من از کار زنان سر در نمى آورم ! میشود به من بفهمانى که زنان چرا می گریند؟ میشود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد که : اى بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى، دو بانده باشد یا چهار بانده ؟


سسسسلااااااااااااااااااااام داداشـــــــــــــی
عالی ام،تو چطوری؟
با درسا چه میکنی؟
بله که دارم! بفرما اینم یه فنجون چای ِ شیرنی پهلو!!
خیلییییییییی باحال بود ول تغییرش دادی؟
من یکم متفاوت تر شنیده بودم! تازه جک بود!
دستت طلا

بهزاد چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 17:39


اینم همچین کوتاه و خوشدیل بود هرچند اینم قبلا خونده بودم تکراریه
روزی از یک ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :

اگر زن یا مرد دارای ادب و اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1

اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10

اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100

اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000

ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000

صفر هم به تنهائی هیچ است و با آن انسان هیچ ارزشی ندارد و این یادآور کلام حکیم ارد بزرگ است که می گوید : نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکو داشت دیگران .

من رفتم بدرسممممممممممممممم
هر موقع اومدم داستان کوتاه میارم یه وقت خودت نری بخونیا تکراری میشه اونوقت من نظر بذارم میگی
خونده بودم


خیلی به دلم چسبید!
آفرین داداشـــــــــــی!
همیشه از همین داستانای آموزنده بخون!
احسنت،بدو برو سر درست
میسی داداشــــی
بوووووووووووس

مرغ عشق معین پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 19:31

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
ببین بهزاد ونونو وپروین اینجا رو چی کردن؟
بازار شامه
وحیده جون
این پروین خانومی کچاس به من سر نمیزنه
بهش پیغام پس غام بده بگو مامی شوهری گفته یه کاری نکنه حکم طلاق رو بچسبونم رو پارو بیارم دم در خونه شون

بازار شام؟؟؟
اگه زود زود،تو هم بیای اینجا،فکر کنم دیگه مشکل شاممون هم حل میشه!
نه اینکه دست پخت مامی شوهریم حرف نداره

والا، حقیقتش من خیلی تلاش کردم،ولی مثل اینکه کارساز نیست!
همچنان باید با اره برقی از کتاب درسی جداش کنی!!
باید ازش وقت قبلی بگیری!!
پارو؟؟
ههههههههههههههههههههه!

چشم،من پیغام رسون خوبی ام!
حتما بهش میگم

نیلوفر جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 00:46

یاد خدا آرامشبخش قلبهای زخمی است
تفکر آرامشبخش اندیشه های زخمی است
محبت آرامشبخش عشقهای زخمی است
کمک آرامشبخش یک اجتماع زخمی است
دعا آرامشبخش روحهای زخمی است
گریه آرامشبخش خاطره های زخمی است.............................................................................................................................سلام عزیزمشطوری؟؟؟؟کار تشکیل پروندم درست شدا...............خدارو شکرخیلی خوشحالم

یووووووووووووهوووووووووووووووو
چیطوری نیلوفر جونی؟
خداروشکر که خوب پیش رفت
ووووووووووویییییییییی
چه خوب که خوشحالییییییییییییییی
این شعره هم خیلی خوشجیله
میسی

نیلوفر جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 01:03

نگاهم کن.بگذار تا ابد نگاهم کنی.بگذار نگاهت تا عمق وجودم را بکاود.بگذار یاخته های تنم پر شود از نگاهت....بگذار در چشمانت خیره شوم تا در هم آغوشی نگاهمان غرق شوم...میخواهم زندانی نگاه افسونگرت باشم تا ابد.......صدایم کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است.صدایم کن و محبت بی دریغت را نثارم کن.............

عزییییییییییییییییزمممممم
خیلی زیبا بود
دستت طلا خانومـــــــــــی

نونوچه جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 12:50 http://nonoche.blogsky.com

یووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووو من اومدم

یووووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووووووو بر نونوچه جونــــــــی
خوش اوووووووووووووومدی

نونوچه جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 12:52 http://nonoche.blogsky.com

ماست و خیار ... ماست و خیار
وحیده جونی رو بردار و بیار

کلوچه،کلوچه،کلوچه
بریم پیش نونوچه

نونوچه جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 12:55 http://nonoche.blogsky.com

دلم تنگت بود نانا

منم دلتنگت بودم
هی اومدم ، هی نبودی..

نونوچه جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 12:56 http://nonoche.blogsky.com














آیینه رو حال میکنی؟؟؟

نونوچه جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 12:58 http://nonoche.blogsky.com

یووووووووووووووووووووووهوووووووووووووووووووووووووو

یوووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووووووووووو به روی ماهت
به چشمووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون سیاهت

بهزاد جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 18:31

یه داستان آموزنده دیگه البته یکم خاک توسری داشته بید(اگه باهوش باشی بفهمی)
یه مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:

هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟

دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو به طرف پلنگ نشونه می گیره و ….. بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!

پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتماً یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!

دکتر یه لبخند میزنه و میگه: دقیقاً منظور منم همین بود


نتیجه اخلاقی:
الف)اگه پیر شدی نباید بری دختر جوون بسونی
ب)اگه دختر جوونی نباید زن یه پیر مرد بشی
ج)کلا زیاد افه نیا زنم خوشدیل موشدیله
د)لقمه اندازه دهنت بردار(اگه خوشگل و جوونی دختر خوشگل و جوون بسون. اگه پیری و بدریخت برو یه پیر زن بگیر)



آقا اجازه ، آقا اجازه!
ما جوابشو بلدییییییییییم!!

نتیجهء اخلاقی ماجرا:
و)توهم نزنید!!!
((=

ولی خداییش،خاکبرسری رو خوب اومدی!!

بهزاد جمعه 8 اردیبهشت 1391 ساعت 18:58


ای آجی شیطون بلا
باش اچکال نداره
میسی حرفم گوش کردی(نکردی)
دیگه کلا راحت باشید
دالکی گفتم لینک نکن کرد تو گفتم آدرس نده دادی
چی بگم والا

((بوووووس+گاز))


اووووووووووووخی!
من از طرف همه،از تو معذرت میخوام!
اون یه دفعه از دستم در رفت!
خب اون نظر منو حذفش کن بره
جوووووووووون من؟
راحت باشم؟
یعنی لینکت کنم؟
آخ که چقدر دیفار وبم،آدرس تو رو کم داره
((بوس+بغل+نگاه محبت آمیز خواهرانه!))

بهزاد شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 10:03 http://behzadfarhadi.mihanblog.com


داداشی قفونت بره الهی
تو هر کاری دوکس داری بکن

الان لینکت میکنم



عزیییییییییییییییزمـــی
خدانکنه داداشـــــی
باشههههههههههه
منم لینکت کردممم
سر جای قبلیت

نونوچه شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:31 http://nonoche.blogsky.com

یووووووووووووووووووووووهووووووووووووووووووووو

یوووووووووووووووهووووووووووووووووووووووووووو بر عزیز دل

نونوچه شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:33 http://nonoche.blogsky.com

تو کف آینه تممممممممممممممممم

مطمئن بودم کف میکنی!!

نونوچه شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:34 http://nonoche.blogsky.com

یه پست خنده دار نمشتم بدو بیا

نههههههه
الان بدو بدو میام کلی بخندیممم

نونوچه شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:36 http://nonoche.blogsky.com


















نونوچه شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:37 http://nonoche.blogsky.com

خودمم نمیدونم اون پایین چی کشیدم واست

عزییییییییییییییییییییزمممم
خیلی چیز خوشدلی کشیدی
من میدونم!

بهزاد یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 ساعت 12:58 http://behzadfarhadi.mihanblog.com

کجایی تو آجی؟

با خودم بودم

همین جام
أی ناقلا! با خودت بودی ها؟!
دوووووووووووووووست دارم داداشــــــــــــــی

((بوووووس))
(دلم نیومد گازت بگیرم!!!)

نونوچه دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 11:50 http://nonoche.blogsky.com

سک سک

یووووووووهوووووووووووووووو
سک سک

نونوچه دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 11:50 http://nonoche.blogsky.com

هرگز به احساساتی که در اولین برخورد از کسی پیدا میکنید اعتماد نکنید . . .

دمت گرم!
من عاشق پیام اخلاقی ام!

نونوچه دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 11:51 http://nonoche.blogsky.com

دوستت دارمممممممممممممممممممممممممم وحیده جونی

منم دووووووووووووووست دارممممممممممممممممممممم عزییییییییییییییییییییییییز دلممممم

بهزاد دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 20:27




















































قربون اینهمه ذوق کردنت برم من داداشـــــــــــــی جوووووونمممم
منم کلی برات ذوق کردم ولی زیر پوستیه!!
نمیتونی ببینیش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد