از همه سوی جهان جلوهء او می بینم
جلوهء اوست جهان کز همه سو می بینم
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم
وحیده نوشت:
پیام دهکردی، مهمون عزیز یکی از برنامه های ماه عسل امسال...
که من خیلی خیلی دوستش دارم و...
با دیدن برنامه ش...
لحظات بسیار زیبا و عاشقانه ای رو داشتم...
البته،
- حداقل برای من -
اینطور بود...
براش آرزوی زیباترین عاشقانه ها رو دارم
فریاد زدم که از غمش خواهم مرد
دل طعنه زنان گفت: غمش باید خورد
شیرین تر از این غم ، چه هنر دارد عشق؟
عشق است و هزار منتش باید برد
چه تازیانه ها که با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها که از تو گشت سربلند
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند...
نگاه کن
هنوز آن بلند دور
آن سپیده، آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه و باز
زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای "او" دمی است این درنگِ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ میزند رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش!
(هوشنگ ابتهاج)